گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خبر نویسه گردانی: ḴBR خبر. [ خ َ ] (ع مص ) شیار کردن زمین برای زراعت . (از منتهی الارب ) (از معجم الوسیط). || امتحان کردن . آزمودن . (از معجم الوسیط). آگاهی به چیزی یافتن . (معجم الوسیط) (منتهی الارب ). || خبر کسی را راست یافتن . || طعام را چرب کردن ۞ . (از معجم الوسیط). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی خبر خبر. [ خ َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش بافت شهرستان سیرجان است که در جنوب باختری بافت واقعو بحدود زیر میباشد: شمال دهستان بلورد، خاور د... خبر خبر. [ خ َ ](اِخ ) دهی است بیمن در عربستان . (از منتهی الارب ). خبر خبر. [ خ َ ] (اِخ ) محلی است بر شش میلی مسجد سعدبن ابی وقاص و در آن دو برکه است یکی برکه ٔ خلفا و دیگر برکه ٔ ام جعفر، عمق آنها پنجاه ذرع... خبر این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: هوال hevâl (کردی)، ازدا ézdâ (سغدی) **** فانکو آدینات 09163657861 خبر خبرxabar معنی ۱. مطلبی دربارۀ یک رویداد جدید. ۲. (اسم مصدر) آگاهی. ۳. حدیث. ۴. [مجاز] حادثه؛ رویداد. ۵. (ادبی)= گزاره ⟨ خبر دادن: (مصدر متعدی) اطلاع د... بد خبر بد خبر. [ ب َخ َ ب َ ] (اِ مرکب ) خبر بد و ناخوش آیند : وز آن پس شنیدم یکی بد خبرکز آن نیز برگشتم آسیمه سر.فردوسی . بی خبر بی خبر. [ خ َ ب َ ] (ص مرکب ) بی اطلاع . بی آگاه . ناآگاه . رجوع به خبر شود. خبر توت خبر توت . [ خ َ ب َ ] (اِخ ) نام ناحیتی است به افغانستان در شانزده هزار و پانصدگزی شمال قریه ٔ مقر علاقه ٔ دهله ولایت قندهار بین 65 درجه و... خبر خوش خبر خوش . [ خ َ ب َ رِ خوَش ْ / خُش ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خبری که موافق کسی است . خبری که حکایت از امری کند که آن امر موافق و مناسب ... خبر چین خبر واژه ای عربی و چین واژه ای پارسی است و پارسی جایگزین، این است: ایسپگ ïspag (مانوی: ïspagj) **** فانکو آدینات 09163657861 تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود