خبر
نویسه گردانی:
ḴBR
خبر. [ خ َ ب ِ ] (ع اِ) سدر. درخت کُنار. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط). خَبر. || جای و محلی که در آنجا درخت کنار است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ج ، خَبِرَة.
واژه های همانند
۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
خبر. [ خ َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش بافت شهرستان سیرجان است که در جنوب باختری بافت واقعو بحدود زیر میباشد: شمال دهستان بلورد، خاور د...
خبر. [ خ َ ](اِخ ) دهی است بیمن در عربستان . (از منتهی الارب ).
خبر. [ خ َ ] (اِخ ) محلی است بر شش میلی مسجد سعدبن ابی وقاص و در آن دو برکه است یکی برکه ٔ خلفا و دیگر برکه ٔ ام جعفر، عمق آنها پنجاه ذرع...
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: هوال hevâl (کردی)، ازدا ézdâ (سغدی) **** فانکو آدینات 09163657861
خبرxabar معنی ۱. مطلبی دربارۀ یک رویداد جدید. ۲. (اسم مصدر) آگاهی. ۳. حدیث. ۴. [مجاز] حادثه؛ رویداد. ۵. (ادبی)= گزاره ⟨ خبر دادن: (مصدر متعدی) اطلاع د...
بد خبر. [ ب َخ َ ب َ ] (اِ مرکب ) خبر بد و ناخوش آیند : وز آن پس شنیدم یکی بد خبرکز آن نیز برگشتم آسیمه سر.فردوسی .
بی خبر. [ خ َ ب َ ] (ص مرکب ) بی اطلاع . بی آگاه . ناآگاه . رجوع به خبر شود.
خبر توت . [ خ َ ب َ ] (اِخ ) نام ناحیتی است به افغانستان در شانزده هزار و پانصدگزی شمال قریه ٔ مقر علاقه ٔ دهله ولایت قندهار بین 65 درجه و...
خبر خوش . [ خ َ ب َ رِ خوَش ْ / خُش ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خبری که موافق کسی است . خبری که حکایت از امری کند که آن امر موافق و مناسب ...
خبر واژه ای عربی و چین واژه ای پارسی است و پارسی جایگزین، این است: ایسپگ ïspag (مانوی: ïspagj) **** فانکو آدینات 09163657861