گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خت نویسه گردانی: ḴT خت . [ خ َت ت ] (ع مص ) با نیزه پشت سرهم زدن ۞ . (از متن اللغة) (اقرب الموارد)(معجم الوسیط) (تاج العروس ) (متن اللغة) (البستان ). || استحیا. || (اِ) شیئی پست . (یاقوت در معجم البلدان ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه واژه معنی خط تهمت خط تهمت . [ خ َطْ طِ ت ُ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی که دشمنان نویسند و حاوی تهمت و افتراء باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). کنایه از تهمت و... خط جور خط جور. [ خ َطْ طِ ج َ / جُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خط اول از هفت خط جام جم که خط لب جام باشد. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). خط خفی خط خفی . [ خ َطْ طِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوشته ای که حروف آن باریک و کوچک بود. (ناظم الاطباء). خط خون خط خون . [ خ َطْ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجت قتل . (آنندراج ). || رقم خون . (آنندراج ).رجوع به «خط بخون کسی نوشتن » در این لغت نامه ش... خط بستن خط بستن . [ خ َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) مخطط شدن جوان ساده رو. موی بر عارض جوان درآمدن . (از آنندراج ) : سبزه ها از لاله زار خاطر شانی دمیدتا لبش ... خط تراش خط تراش . [ خ َطْ طِ ت َ ] (نف مرکب ) نام چاقویی است که خط را می تراشد و پاک می کند ۞ . (یادداشت بخط مؤلف ). خط ترسا خط ترسا. [ خ َطْ طِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی باشد باژگونه ترسایان را که ازچپ براست برند مثل خط هندوان . (آنندراج ). خط قوم ترسا که ... چوب خط چوب خط. [ خ َ ] (اِ مرکب ) قطعه چوبی که بر آن هر دفعه که از کسی چیزی به نسیه خرند خطی یا بریدگی پدید آرند، تا گاه محاسبه آن خطوط و بریدگی... خط آهن خط آهن . [ خ َطْ طِ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) راه آهن . مسیری فراهم آمده از دو خط ساخته شده از آهن که بموازات هم قرار دارند و بروی آن و... خط اشک خط اشک . [ خ َطْ طِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام خط پنجم است از جام جمشید و آنرا خط خطر گویند. (برهان قاطع). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۲۵ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود