خرء
نویسه گردانی:
ḴRʼ
خرء. [ خ ُرْءْ ] (ع اِ) حدث مردم . (مهذب الاسماء). چلغوزه . فضله ٔ مرغ و آدمی و سگ و جز آن . (یادداشت بخط مؤلف ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ج ، خروء، خرآن .
- خرء حمام ؛ فضله ٔ کبوتر. (یادداشت بخط مؤلف ).
- خرء عصافیر ؛ فضله ٔ گنجشک . (یادداشت بخط مؤلف ).
- خرء کلب ؛ گه سگ . (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های همانند
۱۰۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
واژه ی کهره khara در سنسکریت به معنی خر است؛ و واژه ی کهرو kharu که از khara + «او u» ساخته شده، به معنی خنگ، کودن، دبنگ، ببو، ابله، احمق و... است. **...