اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خرم بهار

نویسه گردانی: ḴRM BHAR
خرم بهار. [ خ ُرْ رَ ب َ ] (اِخ ) نام محلی بوده است . (ناظم الاطباء) :
نهادندسر سوی خرم بهار
سپهدار و آن لشکر نامدار.

فردوسی .


رسیدم ببلخ و بخرم بهار
همان شادمان بودم از روزگار.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
خرم بهار. [ خ ُرْ رَ ب َ ] (اِ مرکب ) بهار سرسبز. بهارباطراوت . کنایه از طراوت و سرسبزی است : بیاراست بزمی چو خرم بهارز بس شادمانی گو نامدار...
خرم آباد بهار. [ خ ُرْ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع در 5هزارگزی شمال مشهد و دوهزارگزی باختر مالرو عمومی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.