اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خروج

نویسه گردانی: ḴRWJ
خروج . [ خ ُ] (اِ) آتش و شعله ٔ آن (از لغت گنابادیان ). || خروش . بانگ بلند. (ناظم الاطباء). || کلمه ای است در خروس . (فرهنگ جهانگیری ) :
سگالیده ٔ جنگ مانند قوج
تبر برده بر سر چو تاج خروج .

رودکی (از فرهنگ جهانگیری ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
خروج . [ خ ُ ] (ع مص ) بیرون شدن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (لسان العرب ) (از اقرب الموارد). مقابل داخل شدن . مقابل ولوج . بیرون رفتن...
خروج . [ خ َ ] (ع ص ) اسب درازگردن که بگردن خود افسار را که در لگامش باشد بشکند. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از لسا...
حرف خروج . [ ح َ ف ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: آن است که حرف وصل بدو پیوندد، وآنرا از بهر آن خروج خوانند که شاعر از حرف...
خروج کردن .[ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بیرون آمدن بر. بجنگ و خلاف برخاستن . برآغالیدن . شورش کردن . بضد کسی برخاستن : عمربن عبدالعزیز که خرو...
مکانیک سماوی شاخه‌ای از علم ستاره‌شناسی است که به مطالعهٔ اجرام سماوی می‌پردازد. این رشته علمی می کوشد قوانین فیزیک را با رفتار ستاره‌ها و سیارات منطب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.