خست کردن
نویسه گردانی:
ḴST KRDN
خست کردن . [ خ ِس ْ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بخل ورزیدن . امساک کردن .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
خست کردن . [ خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رنگ کردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : نویسنده برخامه بنهاد دست بعنبر سر نامه را کرد خست . فردوسی .گویا با تو م...