خسرو
نویسه گردانی:
ḴSRW
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) [ خواجه ... ] قاضی ملک سمرقند بوده و مدرس مدرسه ٔ میرزا الغ بیک و با وجود فضل و کمال در غایت زهد و تقوی بوده و بسی طبع زیبا داشته و در فن تاریخ و انشاء بی نظیر و بی همتا بوده و این معما به اسم «ملک » از اوست : معما:
در میان هر چیزکان از اوج مه تا ماهی است
مظهر اسمیت گشته گر ترا آگاهی است .
او تاریخ وفات باباخدای داد که از جمله ٔ مجذوبان سمرقند بود «مجذوب سالک » گفته و کتاب وقفیه ٔ میرعلیشیر را تصحیح نمود و «من وقف علیشیر» تاریخ آن گفته و بالجمله دقت طبع او ظاهر است و حاجت به بیان ندارد. (مجالس النفایس ص 286).
واژه های همانند
۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
چشمه خسرو. [ چ َ م َ خ ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور که در 5 هزارگزی شمال قدمگاه واقع است . کوهستانی ...
خانه خسرو. [ ن ِ خ ُ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در چهار هزارگزی شمال خاوری کلیبر و چهار هزارگزی شوسه ٔ ...
خسرو افندی . [ خ ُ رَ / رُو اَ ف َ ] (اِخ ) ازشاعران دوران اخیر عثمانی است و این بیت از اوست :دون کیجه سینک اغزکی پک چوق آرامشلرخسرو هله ...
خسرو بهمنی . [ خ ُ رَ / رُو ب َ م َ ] (اِخ ) نام تیره ای است از ایل کرند رجوع به ایل کرند شود.
خسرو پرویز. [ خ ُ رَ / رُو پ َرْ ] (اِخ ) وی یکی از پادشاهان ساسانی است که از طریق «وستهم » و «وندوی » دو نفر از بزرگان ایران پس از خلع هرمز...
خسرو و شیرین منظومه‌ای از نظامی گنجوی است که در آن از لحن باربد سخن رفته‌است.
نظامی این منظومه را در چهارچوب‌های زندگی خسرو در بزم شیرین، هنگام فرا...
خسرو دیوزاد. [ خ ُ رُ وِ دُوْ وْ ] (اِخ ) نامی افسانه ای است که دریکی از داستان های کودکان می آید. (یادداشت مؤلف ).
خسرو اختران .[ خ ُ رَ / رُ وِ اَ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است . (از ناظم الاطباء) : آثارانوار خسرو اختران بر صحایف اطباق ...
خسرو اشغانی . [ خ ُ رَ / رُو اَ ] (اِخ ) نام خسرو اشک بیست و چهارم است . (از فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 18). رجوع به خسرو پادشاه اشکانی شود.
خسرو اشکانی . [ خ ُ رَ / رُو اَ ] (اِخ ) نام خسرو اشک بیست و چهارم است . (ایران باستان ج 3 صص 2469-2471 وصص 2610- 2613). رجوع به خسرو پادشا...