اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خشنود کردن

نویسه گردانی: ḴŠNWD KRDN
خشنود کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راضی کردن . خوشحال کردن . اِعتاب . (یادداشت بخط مؤلف ).تَرضیَه . اِرضاء. (تاج المصادر بیهقی ) :
بفرمود صاحب نظر بنده را
که خشنود کن مرد درمنده را.

سعدی (بوستان ).


و بنعمت بیکران خشنود کردند. (گلستان سعدی ).
چندان کرمت نیست که خشنود کنی
درویشی از آن باغ بشفتالودی .

سعدی (هزلیات ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.