اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خط

نویسه گردانی: ḴṬ
خط. [ خ ِطط ] (ع اِ) زمین باران نارسیده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (ازاقرب الموارد). || زمینی که در آن فرودآیند و پیش از آن کسی فرودنیامده باشد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
خط برآوردن . [ خ َ ب َ وَدَ ] (مص مرکب ) آشکار کردن حجت برای اثبات دعوی خود. || مخطط شدن جوان ساده رو. (آنندراج ). موی تازه بر عارض جوان ...
چوب خط زدن . [ خ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) علامت و بریدگی بر قطعه ای چوب پدید آوردن بنشانی یک دفعه خرید جنس . بر چوب علامت گذاشتن . بر چوب خط ز...
هفت خط جام . [ هََ خ َطْ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قدما جام را با هفت خط مجسم کرده اند که به ترتیب از بالا به پایین عبارت است از: خط جور، خط بغداد...
خط نستعلیق . [ خ َطْ طِن َ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی که مشتق از خط نسخ است و آنرا نسخ تعلیق می گویند. (ناظم الاطباء).
خطکش متحرک یا Constrained Ball ابزاری است دوکاره .هم مداد یا خودکار است هم خطکش. مداد یا خود کار خود را در شکافی که تعبیه شده قرار داده و به کمک چرخ ...
حروف یا خط. [ ح ُ خ َطط / خ َ ] (اِ مرکب ) در غلاطیان 6:11مینویسد: «ملاحظه کنید که با چه حروف جلی به شما نوشتم ». عبرانیان را اشعار مخصوص ال...
خط آتش خوان . [ خ َطْ طِ ت َ / ت ِ خوا / خا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )خان آرزو می فرماید: خطی بود که هنگامه گیران بر قطعات کاغذ سپید به آب پیاز ن...
خط زیر نگین . [ خ َطْ طِ رِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوشته زیر نگین انگشتری : شود در صفحه ٔ خاتم خط زیر نگین نامم میرابوالقاسم موس...
خط زبرجدرنگ . [ خ َطْطِ زَ ب َ ج َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطی که تازه برخسار خوبان برآمده باشد. (یادداشت بخط مؤلف ).
خط شمشیربند. [ خ َطْ طِ ش ِ / ش َ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوشته ای که در آن خوف و خطر بسیار باشد. (برهان قاطع) (از آنندراج ) (از انجمن آ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.