اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خط آب

نویسه گردانی: ḴṬ ʼAB
خط آب . [ خ َطْ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از نقش آب که ثبات و بقا ندارد. (آنندراج ) :
هست با خط تو خط چینیان چون خط آب
هست با اقلام تو شمشیر شیران خر گواز.

منوچهری (از آنندراج ).


چون خط آب را کنند نشان
پیل بیرون کشند پیل کشان .

امیرخسرو (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خطاب کردن . [ خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مکالمه کردن . رویاروی سخن گفتن . (ناظم الاطباء). || مورد حکم قرار دادن : بر خطاها مگر خدای نکردبا تو ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
شیرین خطاب . [ خ ِ ] (ص مرکب )شیرین سخن . شیرین بیان . (یادداشت مؤلف ) : ز بالای منبر چو گویا شودزبان خطیبان شیرین خطاب .سوزنی .رجوع به مترادف...
عمر بن خطاب (به عربی: ابو حفص عمر بن الخطاب بن نفیل بن عبد العزی) که در میان اهل تسنن به عمر فاروق نیز معروف است، از صحابه محمد و از قدرتمندترین خلیفه...
صومعه ٔ خطاب . [ ص َ م َ ع َ ی ِ خ َطْ طا ] (اِخ ) دهی است از دهستان ملایعقوب بخش مرکزی شهرستان سراب ، واقع در 14 هزارگزی جنوب خاوری سراب و...
عتاب و خطاب . [ ع ِ ب ُ خ ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) سرزنش . ملامت . تندی در سخن . رجوع به عتاب شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خط بر آب کشیدن . [ خ َ ب َک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کار بیفایده کردن . || امر دشوار و صنعت عجیب نمودن . (غیاث اللغات ).
حصن بنی خطاب . [ ح ِ ن ِ ب َ خ َطْ طا ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا. (حلل سندسیه ج 2 ص 160).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.