خط آب . [ خ َطْ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از نقش آب که ثبات و بقا ندارد. (آنندراج )
: هست با خط تو خط چینیان چون خط آب
هست با اقلام تو شمشیر شیران خر گواز.
منوچهری (از آنندراج ).
چون خط آب را کنند نشان
پیل بیرون کشند پیل کشان .
امیرخسرو (از آنندراج ).