اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خطم

نویسه گردانی: ḴṬM
خطم . [ خ َ ] (ع مص ) بر بینی شتر زدن تا خطام در آن کنند. منه : خطم البعیر بالخطام . || مهار کردن شتر را. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || زدن بر بینی کسی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). منه : خطمه خطما. || غلبه کردن بر کسی در کلام و بازداشتن اواز کلام . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). منه : خطمه بالکلام . || دوختن کناره های چرم را. (منتهی الارب ). منه : خطم الادیم . || داغ خطام بر شتر نهاند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). منه : خطم البعیر. || آویختن زه را بکمان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). منه : خطم القوس بالوتر خطماً.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ختم قرآن کردن . [ خ َ م ِ ق ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یک دور قرآن را از اول به آخر خواندن . یک دور قرآن تمام کردن . یکبار همه ٔ قرآن را از بدء ت...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.