خوان
نویسه گردانی:
ḴWAN
خوان . [ خ ُوْ وا ] (ع اِ) ج ِ خائن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
خان والده . [ ل ِ دَ ] (اِخ ) نام محلی است به اسلامبول که اغلب تجارایرانی در آنجا مسکن دارند. (از پاورقی ص 321 تاریخ ادبیات پروفسور ادوار...
خدابخش خان . [ خ ُ ب َ ] (اِخ ) وی از فضلای هندوستان و صاحب کتابخانه ای بوده که شهرت جهانی داشته است . قزوینی در شرح حال او می آورد: مولو...
خان علی خان . [ ع َ ] (اِخ ) وی یکی از ریش سفیدان طایفه ٔ مافی بود که با رضاخان و پایمردی و مرافقت چند نفر دیگر از سرکردگان طایفه ٔ مافی در ...
خان جان خان . (اِخ ) دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد. واقع در 10 هزارگزی شمال خاوری خرم آباد و شش هزارگزی شمال شوسه ٔ ...
خان به بین . [ ب ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهات فندرسک استرآباد است . (از رابینو در سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد بخش انگلیسی ص 82 و 128).
خان بارچین . (اِخ ) قصبه ای است در ولایت «خداوندگار» در «عزیزیه » واقع در قره حصار. این قصبه از قره حصار 45 هزارگز فاصله دارد. خاکش حاصلخیز و ...
خان ابرار. [ ن ِ اَ ] (اِخ ) نام دیگر خان لنجان است . رجوع به «خان لنجان » شود.
خان ایلچی . (اِخ ) ابراهیم . یکی از خطاطان بزرگ اسلام است . وی بسال 990 هَ . ق . در قم زاده شد و به استانبول نزد سلطان مرادخان رفت . خط نس...
خان یوردی . [ ی ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان میانه ، واقع در 9 هزارگزی جنوب میانه و5 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به میانه . این دهکده ...
خداویردی خان . [ خ ُ وِ ] (اِخ ) جلایر وی از علمای شهر مشهد بدوره ٔ صفویان در زمان شاه عباس اول بود و چون عبدالمؤمن خان اوزبک شهر مشهد را ب...