اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوان

نویسه گردانی: ḴWAN
خوان . [ خ ُوْ وا ] (ع اِ) ج ِ خائن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۲ ثانیه
خان بلاغی . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل . این ناحیه در 11 هزارگزی باختر گرمی و 5 هزارگزی شوسه ٔ گرمی ...
خان بلاغی . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. ناحیه ای است در 30 هزارگزی جنوب باختری مشکین شهر و...
خان بهادر. [ ب َ دُ ] (اِخ ) نام عالم و ادیب هندی است . پدرش راجه ای بنام پاتنه بوده و او راست : «جامع خان بهادر» بفارسی و «علم المناظره »....
خان تنگری . [ ت َ ] (اِخ ) نام سلسله جبالی بوده است در ترکستان که شهر معروف کوجا در شمال نهرتاریم در مشرق این جبال بنا شده بود. در نیمه ٔ ...
خان تیمور. [ ت ِ ] (اِخ ) نام یکی از فرماندهانی است که اولجایتو برمیسره ٔ لشکر خود در لشکرکشی بجانب شام تعیین کرد. امیر اولجایتو در سنه ٔ 712...
خان تیمور. [ ت ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان . این ده در 15 هزارگزی شمال باختری راه مالرو عمومی واقع و نا...
خان حصاری . [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیشخوز بخش رزن شهرستان همدان ، واقع در 45 هزارگزی جنوب خاوری قصبه ٔ رزن و 1 هزارگزی شمال راه ...
خان خانان . [ ن ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پادشاه چین را گویند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (شرفنامه ٔ منیری ) : خان خانان روانه گشت ز چین تا ...
خان خانان . [ ن ِ ] (اِخ ) نام ناحیتی بوده است بحوالی شیراز. فصیحی خوافی در حوادث 754 هَ . ق . نوشته : «در اوایل صفر بظاهر شیراز نزول فرمو...
خان خانان . [ ن ِ ] (اِخ ) محمدرحیم خان بن بیرام خان قرامانلو. پدر او با همایون پادشاه در عصر شاه طهماسب بهند رفت و در آنجا خان خانان متولد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.