خود
نویسه گردانی:
ḴWD
خود. (ع اِ) ج ِ خَود. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
واژه های همانند
۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۰ ثانیه
خود گرفتن . [ خوَدْ / خُدْ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اظهار کبر نمودن . بخود بالیدن . تکبر کردن .
خود نمودن . [ خوَدْ / خُدْ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خود را نشان دادن . خودنمایی کردن : او را نمی توان دید از منتهای خوبی ما خود نمی نمایی...
خود یافتن . [ خوَدْ / خُدْ ت َ ] (مص مرکب ) بدون اعانت دیگری چیزی را بدست آوردن .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ز خودشدن . [ زِ خوَدْ / خُدْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ۞ بیخود و بیهوش شدن . (ناظم الاطباء). از خود شدن . بیخبر و بیهوش شدن . (رشیدی ). بیهوش شدن . ا...
وسیله ای که برای استوار ماندن و پایداری خود نیاز به تکیه گاه دیگری ندارد
همان "خود شکنی" می باشد ... به معنی فروتنی و سعی در رسیدن به کمال انسانی ... از نشانه های "خرد" در انسان.
خودآموزی نوعی فرایند یادگیری است که یادگیرنده و یاددهنده در آن یکی هستند. این روش آموزشی، مقرون به صرفه شناخته میشود و یادگیرنده در آن آزادی تام در ا...
این ترکیب، پارسی ـ عربی است. خود واژه ای پارسی و ارضا عربی است و پارسی جایگزین این است: سوکرویس: sukravis (سنسکریت: sukravisreŝti) خود ارضایی باعث می ...
خود درمانی. به روشی گفته میشود که فردی بدون رفتن به یک پزشک و یا بدون یاری و دیدن یک کارشناس درمانی از روش پرهیز، سود بردن از داروهای گیاهی ، و ...