گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خوش روی نویسه گردانی: ḴWŠ RWY خوش روی . [ خوَش ْ / خُش ْ رَ ] (حامص مرکب ) خوش رفتاری . نیکوروی . نیکوروشی . خوش روشی : هنوزم کهن سرو دارد نوی همان نقره خنگم کند خوشروی .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه واژه معنی خوشروی خوشروی . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) طلق الوجه . بشاش . خندان . با اخلاق خوب . مقابل عبوس . خوشرو : هم از نسیم دولت و اقبال خوشدلی هم با وصال... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود