اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دائره کشیدن

نویسه گردانی: DʼʼRH KŠYDN
دائره کشیدن . [ ءِ رَ / رِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) رسم کردن دائره . حلقه کشیدن . رسم کردن خطی گرد که همه ٔ نقاط آن از مرکز بیک فاصله باشد :
ز خط کشید رخت گرد خویش دائره ای
فغان که رهزن دلها حصار پیدا کرد.

صائب .


صاحب آنندراج گوید:دائره کشیدن و ساختن آن است که سایلی برای خود یا غیری بجهت فراهم آوردن زری کاغذی گیرد و در آن شکل دائره ای کشد و بنام هر یکی چیزی بنویسد یا از دهنده بنویساند که به او رساند و این را در عرف هند چندا گویند :
در بزم زمانه بی نوایم ای کاش
مطرب ز برای من کشد دائره ای .

محمد قلی سلیم .


کشیده دائره صدره ز طوق قمری سرو
رعونت از قد موزون او گدائی کرد.

محسن تأثیر.


یک لب لعل کی از بوسه کندسیر مرا
بهر من دائره ای کاش نکویان بکشند.

وحید.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
دایره کشیدن . [ ی ِ رَ / رِ ک َ د ] (مص مرکب ) خطی گرد کشیدن . صورت دائره رسم کردن . || شکل دایره بر کاغذ و جز آن احداث کردن . || رسم ک...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.