اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دائماً

نویسه گردانی: DʼʼMA
دائماً. [ ءِ مَن ْ ] (ع ق ) دائم . همیشه . پیوسته . مدام . (آنندراج ) : و دائماً از آن زمان که توجه بخدمت ایشان کردم در خاطر من این بود که در بخارا اول بخدمت ایشان مشرف گردم . (انیس الطالبین نسخه ٔ خطی مؤلف ص 82).
او بیان میکرد با ایشان فصیح
دائماً ز افعال و اقوال مسیح .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نشاکیا noŝākyā (سغدی) همواره hamvāre، پیوسته peyvaste، همیشه hamiŝe، همیشگان hamiŝagān (دری)***فانکو آدینات 0916...
دایماً. [ ی ِ م َن ْ ] (ع ق ) دائماً. بطور پیوسته . همیشه . مدام . علی الدوام همه وقت : دایماً یکسان نماند حال دوران غم مخور. حافظ.و دایماً در...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.