اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داخلی

نویسه گردانی: DʼḴLY
داخلی . [ خ ِ ] (ص نسبی ) منسوب به داخل ، درونی . مقابل خارجی و بیرونی . اندرونی . باطنی .
- استعمال داخلی ؛ خوردن و آشامیدن و حقنه (در دوا) ۞ .مقابل استعمال خارجی ، که اندرونی است . رجوع به داخلة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
داخل واژه ای عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی اینهاست: تویی، میانی، درونی (دری) آنتره āntara (سنسکریت) نندری nendari (پهلوی...
«جنگ داخلی»؛ فیلمی که درباره شکاف سیاسی در آمریکا هشدار می‌دهد صحنه ای از فیلم جنگ داخلیمنبع تصویر،A24 اطلاعات مقاله نویسنده,کارین جیمز شغل,منتقد ۹ ار...
مدیر داخلی . [ م ُخ ِ / م ُ رِ خ ِ ] (اِ مرکب ) کسی که تصدی امور دفتری و اداری و یا مالی مؤسسه ای مطبوعاتی ، روزنامه ، مجله ، ماهنامه را به ...
هنر سازماندهی ساختاری در داخل یک بنا
طبقه ٔ مولد داخلی . [ طَ ب َ ق َ / ق ِ ی ِ م ُ وَل ْ ل ِدِ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) میان دسته های چوبی وآبکشی آغازی بافت پارانشیم و سلوله...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.