دأج
نویسه گردانی:
DʼJ
دأج . [ دَ ] (ع مص ) سخت به دم درکشیدن آب را. || اندک اندک خوردن . (از لغات اضدادست ). (آنندراج ). || ذبح کردن . || پاره کردن مشک و دمیدن در وی . (آنندراج ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
داج . (ع ص ) ۞ تاریکی شب . (برهان ). سیاهی شب . (شرفنامه ٔ). شب تاریک . (برهان ). شب بسیارتاریک . داجی . تاریک (دهار). شب سخت سیاه از تاریک...
داج . [ داج ج ] (ع ص ، اِ) ۞ صاحب اقرب الموارد گوید: الداج فی الاصل اسم فاعل ثم استعمله العرب للجمع کما استعملو الحاج . خر و اشتر بکرایه ...
داج . [ جِن ْ ] (ع ص ) ۞ عیش ٌ داج ، عیش ٌ رغید. (اقرب الموارد). یقال انه لفی عیش داج کأنه یُراد به الخفض و الدعة. (منتهی الارب ). داجی ...
دعج . [دَ ع َ ] (ع مص ) نیک سیاه شدن سیاهی چشم در فراخی آن ، یا نیک سیاه شدن سیاهی چشم در نیک سپیدی آن . (از منتهی الارب ). سخت سیاه ...
دعج . [ دُ ] (ع ص ) ج ِ أدعج و دَعجاء. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ادعج و دعجاء شود.