دٔی
نویسه گردانی:
DY
دٔی . [ دِ ئی ] (ع اِ) دَأی . (منتهی الارب ). رجوع به دأی شود.
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
دی . [ دَ / دِ ] (اِخ ) در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده از صفات اهورمزدا است . || نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح دیماه و روز ...
دی .(اِ، ق ) ۞ روز گذشته و آن را دیروز گویند و در سراج اللغات نوشته که دی بکسر بمعنی روز گذشته است . (از غیاث ). روز گذشته را گویند.(برهان...
دی . (رمز) در کتب رجال شیعه رمز است اصحاب هادی علیه السلام را. (یادداشت مؤلف ).
دی . [ دِ ] (اِخ ) ۞ توماس (1748-1789م .). مصلح اجتماعی انگلیسی و طرفدار انقلاب امریکا و لغو برده داری بود و از تعلیم و تربیت «طبیعی » در مق...
دی . (اِخ ) جان ۞ (1527 تا 1608 م .) کیمیاگر و ریاضیدان انگلیسی . چند سالی در اروپا زیست و مدعی بود که فلزات را به طلا تبدیل کرده است . نز...
دی. (زبان مازنی)، دود." تش دی." دود آتش.
دی دی . [ دَ دَ ] (ع اِ صوت ) آوازی است که از آن حدی برآورده اند و اصل آن است که نبود برای مردم حدی پس زد اعرابی غلام خود را و گزید ا...
وادی دی . [ دَی ی ] (اِخ ) نام جایی در اندلس است . ابن عبدربه در ارجوزه یا تاریخ منظومی که برای عبدالرحمان خلیفه ٔ اموی اندلس سروده نام ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.