دبه
نویسه گردانی:
DBH
دبه . [ دَب ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) فتق را نیز گفته اند و آن آزاری است که بسبب فرود آمدن یکی از امعاء خصیه بزرگ شود. دِم ّ. (منتهی الارب ). غُر. دبه خایه (در تداول مردم قزوین ). مبتلی به فتق : در فتق و قیله که اهل خراسان غر گویند و اهل عراق دبه . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). قلیط؛ دبه که در خایه پیدا گردد. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
دبة. [ دَب ْ ب َ ] (ع اِ) مجتمع رمل . (معجم البلدان ). کثیب من الرمل . (معجم البلدان ).
دبة. [ دَب ْ ب َ ] (ع اِ)کدو. || خنور روغن . (منتهی الارب ). رجوع به دبه مأخوذ از تازی در ماده ٔ بعد شود. || آوندیست تخم را. || تل ریگ ...