اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دبه

نویسه گردانی: DBH
دبه . [ دَب ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) نکول از معاملات و شکستن عهود و بوعده ٔ خود وفا نکردن را نیز گویند. واقول . نکول . افزودن طلبی پس از قبول بیعی یا هر معامله ٔ دیگر. وادنگ .واگر. زیاده یا کم خواستن از قرارداد بیعی یا شرائی . بازگشتن آنچه آنرا تمام شده گفته بود :
فرزند عزیز و نور دیده
از دبه کسی بدی ۞ ندیده .
- امثال :
دبه بی روغن نمیشود ۞ ؛ یعنی برای آنکه از قول خویش بر میگردد کم یا بیش همیشه نفعی عاید میشود.
قزوینی هفت دبه را حلال میداند . و رجوع به دبه آوردن و دبه درآوردن و دبه کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
دبة. [ دَب ْ ب َ ] (ع اِ) مجتمع رمل . (معجم البلدان ). کثیب من الرمل . (معجم البلدان ).
دبة. [ دَب ْ ب َ ] (ع اِ)کدو. || خنور روغن . (منتهی الارب ). رجوع به دبه مأخوذ از تازی در ماده ٔ بعد شود. || آوندیست تخم را. || تل ریگ ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.