دبه کردن
نویسه گردانی:
DBH KRDN
دبه کردن . [ دَب ْ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جر زدن . دبه درآوردن . دبه آوردن . پس از قرارداد کتبی یا قولی از قرار و قول زیاده خواستن . وادنگ کردن . زیر حرف خود زدن . وادنگ درآوردن . از قول برگشتن .
- عشقش دبه کردن ؛ ازنو بفکری فراموش شده افتادن . ازنو بصرافت چیزی فراموش شده افتادن .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.