اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دخس

نویسه گردانی: DḴS
دخس . [ دَ ] (ع ص ، اِ) مرد فربه باریک پوست . || خرس جوان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دیگدان . ج ، دواخس . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
دخس . [ دَ خ َ ] (ع مص ) آماس شدن سم ستور. (منتهی الارب ). || (اِ) آماسی که در سم اسب پیدا شود. من العیوب الحادثة للفرس و هو ورم یکون ف...
دخس . [ دُ خ َ ] (ع اِ) تُخَس . دلفین . (از اقرب الموارد). خرک ماهی و آنرا بهندی سوس گویند. (منتهی الارب ). نوعی پستاندار دریایی ۞ از راسته ٔ...
دخس . [ دَ ] (ع مص ) پنهان شدن چیزی در خاک همچو دیگدان در خاکستر و از اینجاست که دیگدانهارا دواخس گویند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
گُرازماهی یا خوُک‌ماهی یا دُخَس یا پورپویز (Porpoise) گونه‌ای از آب‌بازسانان است اما همچون نهنگ‌ها، سنگین و درشت نیست و در نهایت به طولی معادل یک و نی...
دخص . [ دَ ] (ع مص ) پای انداختن گوسفند و جزآن در وقت رفتن و دویدن . (از تاج المصادر بیهقی ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.