اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

در

نویسه گردانی: DR
در. [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربستان شهرستان گلپایگان در 48هزارگزی جنوب خاوری گلپایگان کنار راه مالرو تکین به مادرشاه . جلگه و معتدل و دارای 860 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و لبنیات شغل اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی زنان فرش بافی و راه آن مالروست معادن گچ و قیر دارد و مردم آن تابستان به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
شکن در شکن . [ ش ِ ک َ دَ ش ِ ک َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) نغمه در نغمه . با نغمه ها و آهنگهای گوناگون : یکی چامه گوی و دگر چنگ زن سوم پای کوبد ش...
شهر در کردن . [ ش َ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تبعید کردن . (یادداشت مؤلف ).
شاخ در شاخ . [ دَ ] (ص مرکب ) کنایه از دور و دراز و گوناگون . (برهان قاطع) (آنندراج ). شاخ بشاخ : بدین امیدهای شاخ درشاخ کرمهای تو ما را کرد...
گره در گره . [ گ ِ رِه ْ دَ گ ِ رِه ْ ] (ص مرکب ) مشکل در مشکل . پیچیده در پیچیده . پیچیدگی : گرچه گره در گرهش کرده بودبرنگرفت ازسر این رشت...
حرکت در کم . [ ح َ رَ ک َ دَ ک َم م ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از چهار نوع حرکت در عرض . در برابر حرکت در کیف و اَین و وضع. رجوع به کَم...
خشک در بالا. [ خ ُ دَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سربند بالا بخش سربند شهرستان اراک ، واقع در 24 هزارگزی باختر آستانه و 4 هزارگزی باختر راه قد...
پیل در پیل . [ دَ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) پیلی پس پیلی . فیلی بدنبال فیل دیگر. پیلان بصف . پیلان بسیار : طناب نوبتی یک میل در میل بنوبت بس...
آب در خصیه . [ دَ خ ُ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) ۞ اُدره . قیل الماء. قیله .
بهم در شدن . [ ب ِ هََ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مخلوط شدن و آمیخته شدن و بر هم زده شدن . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ) (زوزنی ). انسکاک . اشمئزاز. ...
واژه ای با ریشه کرمانی، هوشیار، بیدار، آگاه
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.