در
نویسه گردانی:
DR
در. [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربستان شهرستان گلپایگان در 48هزارگزی جنوب خاوری گلپایگان کنار راه مالرو تکین به مادرشاه . جلگه و معتدل و دارای 860 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و لبنیات شغل اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی زنان فرش بافی و راه آن مالروست معادن گچ و قیر دارد و مردم آن تابستان به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
واژه های همانند
۴۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
باد در تام . [ دَرْ ] (اِ مرکب ) زکام . (ناظم الاطباء).
پا در رکاب . [ دَرْ رِ ] (ص مرکب ) سوار. || مهیا و مستعد و آماده ٔ سفر. || دَم ِ نزع که ابتدای سفر آخرت است . (برهان ). محتضر. || هر چیز که...
پای در شن . [ دَ ش َ ] (اِ) ایوان سلطان و این لفظ هندی است اصطلاح شاهان دهلی . (غیاث اللغات ).
پای در گل . [دَ گ ِ ] (ص مرکب ) گرفتار و حیران . (غیاث اللغات ).
برخی از سرایندگان نیز چنین گویند:
دوش پیری ز خرابات برون آمد مست "دست در دست" جوانان و صراحی در دست (خواجوی کرمانی)
ریزان گل و لاله، ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
جن و انس در قرآن
پیشگفتار
اعتقاد به وجود جن به عنوان موجود نادیدنی که به گونهای مرموز میان ما زندگی و گه گاه در زندگی ما دخالتهایی میکند، در گذ...
(عامیانه_مستهجن)از جلو و عقب گائیدن.کنایه از فرصت طلبی و سوءاستفاده کردن.
کلک زدن.
هوا در هوا. [ هََ دَ هََ ] (ق مرکب ) بیهوده . هوسبازانه : صرف شد آن بدره هوا در هوامفلس و بدره ز کجا تا کجا.نظامی .
از این سه واژه، دو واژه ی آن (حال اجرا) عربی است؛ پارسی جایگزین هر سه واژه این است: وَرتَمان که از سنسکریت وَرتَمانا ساخته شده است. مثال: «این پروژه د...