اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

در

نویسه گردانی: DR
در. [ دَ / دِ ] (اِمص ) ریشه ٔ فعل دریدن . (برهان ) (جهانگیری ). حاصل بالمصدر دریدن آمده است . (آنندراج ). || (فعل امر) امر از دریدن به معنی پاره کردن . (از جهانگیری ) (از برهان ). || (نف مرخم ) مخفف درنده . پاره کننده . اما در این معنی همیشه بصورت ترکیب آید:
- اژدردر ؛ پاره کننده ٔ اژدها.
- پرده در ؛ هتاک . مقابل پرده پوش :
دلا پرده تنگست یارم تو باش
ز پرده دران پرده دارم توباش .

نظامی .


رجوع به پرده در شود.
- حیه در ؛ پاره کننده ٔ مار. حیدر. رجوع به حیدر شود.
- صفدر ؛ صف شکن . برهم زننده ٔ صف . رجوع به صفدر شود.
- مردم در ؛ پاره کننده ٔ مردم :
خر باربر به که شیر مردم در.

(گلستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
گریختن گاو یا گوسفند ماده از زیر گاو یا گوسفند نر در طول یک دوره‌ی پرواربندی. در محاوره در زمان "گریختن از یک مهلکه" به کار می رود. نگاه کنید به قسر
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نوعی در کوهی، امتیست،Amethyst، که ناخالصی منگنز در آن بفشش کرده و گوهریان لعل کبودش نیز گفته گوهر سازند.
نوعی در کوهی شفاف و کبود،Blue quartz، یاقوت کبود دروغین نیز خوانند
نگاه کنید به: در حال اجرا
اقدام واژه ای عربی است و جایگزین پارسی «در دست اقدام»، این می باشد: پویژار pavižâr (پارتی: patvižâr)**** علی محمد عالیقدر 09163657861
بجای چیزی ، برابر با چیزی ... در بعضی موارد "به ازای" چیزی هم گفته شده است.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خیمه ٔ بی در. [ خ َ / خ ِ م َ / م ِ ی ِ دَ ] (ترکیب وصفی ) کنایه از فلک . کنایه از آسمان : بی زاد مشو برون و مفلس زین خیمه ٔ بی در مدور.ناصرخسرو...
خانه ٔ شش در. [ ن َ / ن ِ ی ِ ش ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دنیا. (ناظم الاطباء). کنایه از دنیاست به اعتبار شش جهت . (برهان قاطع) (آنندراج )...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.