درء
نویسه گردانی:
DRʼ
درء. [ دَرْءْ ] (ع مص ) دور کردن و دفع نمودن چیزی را. (از منتهی الارب ). دفع کردن و دور نمودن ، و گویند دور نمودن بشدت . (از اقرب الموارد). || زود دررسیدن توجبه و دور شدن . (از منتهی الارب ). اندفاع و روان شدن سیل . (از اقرب الموارد). || روشن شدن آتش . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || غدودناک گردیدن شتر و آماسیدن پشت وی با غده . (از منتهی الارب ). دُروء. (از اقرب الموارد). و رجوع به دروء شود. || گستردن و فراخ گردانیدن چیزی را. بسط. || راندن چهارپا را بسوی شکار. || نمایان شدن و ناگاه برآمدن شخص بر کسی . || چسباندن و پیوستن دیوار به ساختمان . (از اقرب الموارد). دراءة. و رجوع به دراءة شود.
واژه های همانند
۴۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
آیه هایی که از یک موضوع با اختلاف ظاهری سخن گفته اند. مانند:
ــ سورهی سجده آیه 11ـ بگو فرشتهی مرگ که موکل بر شماست، شما را میمیراند.
ــ سورهی...
شادی در شادی
مانند:
هر گلی و سبزة را بر درخت و بر زمین رنگ در رنگ و "طراوت در طراوت" مضمر است (فیض کاشانی ، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شمارهٔ ۸۲)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نگاه کنید به: تعارض در عهد عتیق و جدید در لغتنامه دهخدا
کشور ایران از جمله کشورهایی است که از منابع فراوان انرژی برخوردار است و بعد از سال ۱۹۱۳، همواره به عنوان یکی از صادر کنندههای اصلی نفت محسوب میشدها...
تیارت بازى. (تئاتر بازی). تیارت در آوردن. مسخره بازی. لودگی. ادا/نوا درآوردن، شکلک درآوردن. الم شنگه به پا کردن. معرکه گیری. پدر بزرگ خوش خلق: ببین ای...
قشلاق سرمه در. [ ق ِ س ُ م َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کمازان شهرستان ملایر در 24 هزارگزی جنوب ملایر و 9 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ ملایر به ا...
جای بیرون در. [ ی ِ ن ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خارج خانه و جای بیگانگان و راندگان است که بدرون خانه محرم نیستند : هم عق...
باد در سر داشتن . [ دَرْ س َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از غرور و تکبر داشتن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). رجوع به باد در زیر دامن داشتن ...