درء
نویسه گردانی:
DRʼ
درء. [ دَرْءْ ] (ع مص ) دور کردن و دفع نمودن چیزی را. (از منتهی الارب ). دفع کردن و دور نمودن ، و گویند دور نمودن بشدت . (از اقرب الموارد). || زود دررسیدن توجبه و دور شدن . (از منتهی الارب ). اندفاع و روان شدن سیل . (از اقرب الموارد). || روشن شدن آتش . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || غدودناک گردیدن شتر و آماسیدن پشت وی با غده . (از منتهی الارب ). دُروء. (از اقرب الموارد). و رجوع به دروء شود. || گستردن و فراخ گردانیدن چیزی را. بسط. || راندن چهارپا را بسوی شکار. || نمایان شدن و ناگاه برآمدن شخص بر کسی . || چسباندن و پیوستن دیوار به ساختمان . (از اقرب الموارد). دراءة. و رجوع به دراءة شود.
واژه های همانند
۴۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
خاتون در کجاوه . [ دَ ک َ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) قسمی دُلمه که میان کدو را از تخم خالی کرده و با قیمه پلو بینبارند.
خار در پای شدن . [ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب م ) خار و تیغ در پای انسان شدن . شاکه . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ).
حرف در قفا زدن . [ ح َ دَ ق َ زَ دَ] (مص مرکب ) غیبت کردن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 258).
سواران در بالا. [ س َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آبسرده ٔ بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. دارای 120 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ...
گره درگلو زدن . [ گ ِ رِه ْ دَ گ َ / گ ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از بند کردن گلو. (آنندراج ) : هرگز غمی ز کاسه ٔ خالی نمیخوریم نرگس صفت زدیم ...
رو در هم کشیدن . [ دَ هََ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چهره را ترش کردن به نشانه ٔ قهر و خشم و ناخشنودی . چین بر چهره افکندن در مقابل عمل یا سخنی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شبنشینی در جهنم
کارگردان موشق سروری
بازیگران ارحام صدر، روفیا، وثوق
کشور ایران
شب نشینی در جهنم به کارگردانی موشق سروری و بازیگری ارحام صدر، روفی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نعل. [ ن َ ] (ع اِ) پساهنگ و بشک و آهنی که بر کف سم ستور میخ کنند تا سوده نگردد. (ناظم الاطباء). آنچه بدان سم ستور را از سودگی نگاه دارند. (منتهی الار...