درزی
نویسه گردانی:
DRZY
درزی . [ دَ رَ / دُ ] (ص نسبی ) منسوب به طایفه ٔ دروز که از اهالی شامات بوده اند. (ناظم الاطباء). واحد دروز، که طایفه ای هستند باطنی مذهب و دارای معتقدات سری . (از اقرب الموارد). رجوع به دروز و دروزیه شود.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
درزی کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خیاطت . (یادداشت مرحوم دهخدا). خیاطی کردن . خیاطی . و رجوع به درزی شود.
درزی کلا شیخ . [ دَ ک َ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بانصر بخش بابلسر شهرستان بابل واقع در 5 هزار و پانصد گزی شمال بابل و کنار راه شوسه ٔ ...
درزی کلا کوچک . [ دَ ک َ کو چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 19 هزارگزی جنوب باختری بابل و 7 هزارگزی...
درزی کلا بزرگ . [ دَ ک َ ب ُ زُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 18 هزارگزی جنوب باختری بابل و 6 هزارگزی...
درزی کلا نصیرائی . [ دَ ک َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 3 هزارگزی جنوب بابل و 2 هزارگزی با...