اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دست تنگ

نویسه گردانی: DST TNG
دست تنگ . [ دَ ت ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از بی وسعی . نیاز. افلاس . اعسار. تنگدستی :
به گوش آمدش در شب تیره رنگ
که شخصی همی نالد از دست تنگ .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
دست تنگ . [ دَ ت َ ] (ص مرکب ) تنگدست . مفلس و محتاج . (آنندراج ). کسی که مدار معاش او به خرج یومیه وفا نکند. (از لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.