دست کج
نویسه گردانی:
DST KJ
دست کج . [ دَ ک َ ] (ص مرکب ) کج دست . کسی که دست او کج باشد. آنکه دست کج دارد. || کنایه ازدزد. آنکه به دزدی خوی کرده است . دزد معتاد که عادت به دزدی دارد. معتاد به دزدی . دست شیره ای . ناخنکی .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
کج دست . [ ک َ دَ ](ص مرکب ) آنکه دست کج دارد. که انحنا و غیر استقامتی در دست وی بود. || دزد و کسی که در هر جا هر چه بیند بردارد. (ناظم ...