اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دستکرده

نویسه گردانی: DSTKRDH
دستکرده . [ دَ ک َ دَ / دِ ] (اِ) دستکره . به معنی قلعه و حصار است که مخفف آن دسکره باشد. (آنندراج ). رجوع به دسکره شود. || مطلق شهر. (از آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
دستکرده . [دَ ک َ دَ ] (اِخ ) این نام در تاریخ سیستان آمده است و ظاهر است که نام محلی است : آمدن امیر الت عاری (ظ: الب غازی ) به درق ...
دستکرده . [ دَ ک َ دَ ] (اِخ ) نام شهری است که در عراق عجم بوده . (آنندراج ). و رجوع به دسکره شود.
دست کرده . [ دَ ک َ دَ / دِ] (ن مف مرکب ) دست فروبرده . رجوع به دست کردن شود.- دست کرده به کش ؛ دست به سینه . دست در بغل : گزیدند میخوار...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.