دعر
نویسه گردانی:
DʽR
دعر. [ دَ ع َ ] (ع مص ) دود برآوردن چوب و افروخته نگردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بسیار دود شدن و دود گنده شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || آتش ندادن آتش زنه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پوسیده شدن چوب . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۴ ثانیه
نهنگ بالهای یا نهنگ تیغباله (نام علمی: Balaenoptera physalus)، یک پستاندار آبزی و یکی از انواع نهنگها است. این موجود دومین موجود زندهٔ بزرگ دنیا پ...
کثار. [ ] (اِ) به لغت بربری جوز ارقم است. (فهرست مخزن الادویة) (تحفه ٔ حکیم مؤمن). اکثار. جوز ارقم به فارسی زیره غده ای و در کتب طب سنتی با نام های ا...
دار ابی قطبةالخناق . [رُ اَ ق ُ ب َ تِل ْ خ َن ْ نا ] (اِخ ) خانه ٔ ابوقطبه ٔ خناق است که کوفه بوده . این شخص یکی از خناقین است که پیروان اب...
ستارگان دنباله دار. [ س ِ رَ / رِ ن ِ دُم ْ ل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) ذوذنب . این ستارگان به منظومه هایی غیر از منظومه ٔ شمسی متعلق ان...
عبدالکریم جربزهدار (زادهٔ ۲۰ آذر ۱۳۳۰) نویسنده، پژوهشگر حوزه تاریخ و ادبیات ایران و مدیر انتشارات اساطیر است. او متولد شهرستان بروجرد میباشد. وی در ...
کارچوب . (اِ مرکب ) چوبها و آلاتی باشد که جولاهگان جامه های نبافته ٔ فراز کرده را با آنها ببافند و به عربی منسج گویند. (برهان ) (آنندراج ). منسج جولاه...
تیر. (اِ) # تیر کشتی و عصار و خانه و داربام. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 139). هر چوب راست را گویند همچو تیری که خانه بدان پوشند و تیری که در میان کشتی نص...
جامه دار، متصدی تهیه و نگهداری لباسهای شاه و خلعتهایی که به کارگزاران حکومتی اعطا می شد؛ در دوران متأخر، مسئول نگهداری لباس در حمام . تعابیری از قبیل...
باریک و گاهگاهی به معنی نازک