اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دل جستن

نویسه گردانی: DL JSTN
دل جستن . [ دِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) دلجویی کردن . دلداری دادن . استمالت :
از آن می خورد و زآن گل بوی برداشت
پی دل جستن دلجوی برداشت .

نظامی .


دلم بجو که قدت همچو سرو دلجویست
سخن بگو که کلامت لطیف و موزونست .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
جستن دل . [ ج َ ت َ ن ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نبضان . خفقان . زدن قلب . فروریختن دل : بدانگه که شد هور سوی نشیب دل شاه ترکان بجست ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.