گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دل خیره نویسه گردانی: DL ḴYRH دل خیره . [ دِ رَ / رِ ] (ص مرکب ) خیره دل . متعجب . متحیر. سرگردان : هم از کار آن داس دل خیره ۞ ماندبر آن بت بنفرید و زآنجا براند. اسدی .ببد دایه دل خیره آمد دوان سخن راند با دختر از پهلوان .اسدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی خیره دل خیره دل . [ رَ / رِ دِ ] (ص مرکب ) متعجب . متحیر. حیران . گیج : زکردار آن چرخ بازوگسل خبر یافت ضحاک و شد خیره دل . اسدی .ببد خیره دل پهلوان زا... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود