گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دم گشادن نویسه گردانی: DM GŠADN دم گشادن .[ دَ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) (از: دم عربی ، به معنی خون +گشادن ) خون گشادن . خون جاری کردن . روان ساختن خون از رگ حیوان یا کسی . (از یادداشت مؤلف ) : خاقانی را به نقش مژگان بس کز رگ جان گشاده ای دم .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی دم گشادن دم گشادن . [ دَ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) دهان گشودن . باز کردن دهان . گشادن دهان . (یادداشت مؤلف ).- دم گشادن اسرافیل ؛ کنایه از دمیدن وی در ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود