دولع
نویسه گردانی:
DWLʽ
دولع. [ دَ ل َ ] (ع ص ، اِ) راه فراخ و نرم . (ناظم الاطباء) از (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
دولا. (اِ) سبوی آب . (فرهنگ اوبهی ) (از لغت فرس اسدی ). سبویی که در آن آب یا شراب کنند. (ناظم الاطباء). سبوی آب و شراب را گویند. (برهان ) ...
دولا. [ دُ ] (ص مرکب ) دوتاه . (ناظم الاطباء). کوز. کوژ. منحنی . دوتاه . دوتا. خم . بخم . خمیده . دوتو. دوتوی . دوته . (یادداشت مؤلف ). || مضاعف...
گومز دو لا سرنا. [ گ ُ م ِ دُ س ِ ] (اِخ ) ۞ نویسنده ٔ اسپانیایی که در مادرید به سال 1891 م . بدنیا آمد. آثار بسیاری دارد که از جمله «گره گر...