ده
نویسه گردانی:
DH
ده . [ دِ ] (صوت ) به کسر دال و های مخفی کلمه ٔ تعجب و استفهام انکاری است : وه ! عجب ! چرا چنین کنی ؟! آیا راستی چنین است ؟؛ ده برو.ده زود باش . (یادداشت مؤلف ). رجوع به د [ دِ ] در همین لغت نامه و فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده شود.
واژه های همانند
۷۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
ده آقا. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد. واقع در 20هزارگزی باختر راه خرم آباد به الشتر دارای 240 تن ...
ده آقا. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سربند پایین بخش سربند شهرستان اراک . واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری آستانه .دارای 167 تن سکنه است...
ده بر. [ دَ ب َ ] (اِ مرکب ) در اصطلاح هندسه دارای ده ضلع.کثیرالاضلاع ده ضلعی . ذوعشرة اضلاع . (یادداشت مؤلف ).
ده برم . [ دِه ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. واقع در 7هزارگزی شمال خاور فیروزآباد. سکنه ٔ آن 143 تن می ...
ده بنه . [ دِه ْ ب ُ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان روبنه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان . واقع در 36هزارگزی شمال خاوری لاهیجان . دارای 530 تن س...
ده به . [ دِه ْ ب ِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد. واقع در 8هزارگزی خاور قیر. سکنه ٔ آن 1013 تن می باشد. ...
بنج ده . [ ب َ دِه ْ ] (اِخ ) پنج دیه نزدیک بهم از نواحی مروالرود از نواحی خراسان بود که در ابتدا مجزا بود و سپس بتدریج بر اثرعمران بهم مت...
پنج ده . [ پ َ دِه ْ ] (اِخ ) پنج دیه خمس قُری . در نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی (ص 159) آمده است : مروالرود از اقلیم چهارم است طولش ازجزایر خالدات...
بچه ده . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ دِه ] (نف مرکب ) که بچه دهد. حیوانی که هنوز قابل زاییدن باشد. (ناظم الاطباء). که نتاج آرد. که ب...
بره ده . [ ب َرْ رَ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیگ بخش سراسکند شهرستان تبریز. سکنه ٔ آن 346 تن . آب آن از چشمه و رودخانه و محصول ...