دیدار
نویسه گردانی:
DYDʼR
دیدار. (اِ مرکب ) درختچه ٔکائوچوک دار. نام درختچه ای از نوع فرفیون که در چاه بهار و نیک شهر آن را دیدار و هم بیدار نامند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به بیدار و جنگل شناسی ج 2 ص 272 شود.
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
دیدار خواستن . [ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) ملاقات خواستن : دستوری دیدار خواست و اندر پیش او [ یعقوب لیث ] شد. (تاریخ سیستان ). || رؤیت خ...
باز دیدار آمدن . [ زِ م َ دَ ] (مص مرکب ) پدید آمدن . بادید آمدن . ظاهر شدن . پیدا شدن . دوباره بچشم خوردن : ابواب عدلی که مسدود بود منفتح شد ...