دیلم کله . [ دَ ل َ ک ُ ل َه ْ ] (ص مرکب ) که کلاه دیلمی بر سر داشته باشد. با کلاهی چون کلاه دیلمیان
: دیلم کلهیم دلستان بود
در جمله جهان ورا نشان بود.
نظامی .
در بیت زیر، از تعبیر «شام » که تاریکی و سیاهی است و بعد صفت مشکبوی که وصف موی معشوق است برمی آید که بمعنی کسی است که موی و زلف او همچون دیلمیان است
: شام دیلم کله که چاکرتست
مشکبو از کیائی در تست .
نظامی (هفت پیکر ص 29).