اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دین آر

نویسه گردانی: DYN ʼAR
دین آر. (نف مرکب ) (از: دین + آر، آورنده ) دین آورنده . پیمبر :
مسیحای دین آر، اگر کشته شد
نه فر جهاندار ازو گشته شد.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
دینار مدنی . [ رِ م َ دَ نی ی ] (اِخ ) رجوع به ابوعبداﷲ القراظ شود.
نیم دینار. (اِ مرکب ) کنایه از لب معشوق . (برهان قاطع) (آنندراج ) (از انجمن آرا) (از رشیدی ). نیمه ٔدینار. (رشیدی ) (برهان قاطع) : بخستم نیم دینا...
دینار حجام . [ رِ ح َج ْ جا ](اِخ ) ابوطالب الضبی تابعی است . (یادداشت مؤلف ).
دار دینار. [ رُ ] (اِخ ) نام دو محله است در بغداد که یکی را دار دینار کبری و دیگری دار دینار صغری میگویند و در جانب شرقی شهر بغداد نزدیک با...
دینار آل برمک . [ رِ ل ِ ب َ م َ ] (اِخ ) لقب ابراهیم بن یحیی بن خالد برمکی . چون چهره ٔ زیبایی داشت وی را به دینار آل برمک میخواندند و در ن...
دینار بیعتی . [ رِ ب َ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زری که در بیعت می دادند : چون سپاه سست کاری ایشان همی دیدند و دینار بیعتی بدیشان رسید...
ماه دینار. (اِخ ) شهر نهاوند را گویند. وجه تسمیه ٔ این شهر به ماه دینار این است که حذیفة الیمان وقتی بدین شهر فرود آمد مردی را در حرب اسی...
مالک دینار. [ ل ِ ک ِ ](اِخ ) از موالی بنی سامةبن لؤی القرشی و از مشاهیرتابعین و زاهد بسیار معروف بصره که در زهد و اعراض از دنیا همواره ب...
چهارصد دینار. [ چ َ / چ ِ ص َ ] (اِ مرکب ) چارصد دینار. دو عباسی . (یادداشت مؤلف ). هشت شاهی .
ابن ابی دینار. [ اِ ن ُ اَ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن قاسم رعینی قیروانی . از علما و مورخین مغرب در قرن یازدهم هجری بوده . او راست : کتاب المون...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.