اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دین وری

نویسه گردانی: DYN WRY
دین وری . [ وَ ] (حامص مرکب ) دیانت . (یادداشت مؤلف ). عمل دین ور. رجوع به دین ور شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
دینوری . [ ن َ وَ ] (اِخ ) رجوع به ابوحنیفه احمدبن داود دینوری و دائرة المعارف اسلام ، تاریخ ایران باستان ج 1 ص 102، فهرست اعلام الجماهر فی ...
دینوری . [ ن َ وَ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن مسلم کوفی مروزی دینوری . رجوع به ابن قتیبة شود.
دینوری .[ ن َ وَ ] (اِخ ) رجوع به نصربن یعقوب دینوری شود.
علی دینوری . [ ع َ ی ِ دَ ن َ وَ ] (اِخ ) ابن عبدالواحد دینوری ، مکنّی به ابوالحسن . قاری بود. وی ازقزوینی و ابومحمد خلال و عده ای دیگر روایت...
علی دینوری . [ ع َ ی ِ دَ ن َ وَ ] (اِخ ) ابن محمدبن سهل صائغ دینوری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی صائغ شود.
ممشاد دینوری . [ م َ دِ ن َ وَ ] (اِخ ) عارف و زاهد، از خلفای جنید بغدادی است و به سال 298 هَ . ق . درگذشته است . از سخنان او در تذکرةالاولیاء...
زاویه ٔ دینوری . [ ی َ ی ِ ن َ وَ ری ی ] (اِخ ) این زاویه را عمربن عبدالمطلب دینوری متوفی در 629 هَ . ق . تأسیس کرد. (از خطط الشام ج 6 ص 1...
ابوحنیفه ٔ دینوری . [ اَ ح َ ف َ ی ِ ن َ وَ ](اِخ ) احمدبن داودبن ونند، از مردم دینور. ادب از بصریین و کوفیین فراگرفت و از سکیت و ابن السکیت ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.