دیة
نویسه گردانی:
DY
دیة. [ ی َ ] (ع مص ) خونبهای کشته دادن . (از منتهی الارب ). خونبها دادن . (دهار). || نزدیک گردانیدن کار. (از منتهی الارب ). || نره فرو کردن اسب جهت بول یا گشنی کردن . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۴.۰۸ ثانیه
دیه عریض . [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ظاهراً قریه ای بوده است در چهارفرسنگی شهر مدینه : والی مدینه را... با جمعی انبوه از معارف و مشایخ مدینه حاض...
خاتون دیه . (اِخ ) دهی است در پنج فرسنگی سنقر آباد واقع شده است . (نزهةالقلوب ج 3 ص 173).