اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راست رفتن

نویسه گردانی: RʼST RFTN
راست رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) مستقیم رفتن . انحراف نگزیدن .راه راست در پیش گرفتن . مقابل کج رفتن :
هر کو برود راست نشسته است بشادی
وآنکو نرود راست همه مرده همی ریش .

رودکی .


ترا گردن در بسته به بیوغ
و گرنه نروی راست باسپار.

لبیبی .


خوش میرود این پسر که برخاست
سروی است چنانکه میرود راست .

سعدی .


ما راست رویم ۞ لیک تو کج بینی
رو چاره ٔ دیده کن رها کن ما را.

؟


تا شدم خویگر به رفتن راست
چرخ کجرو به کشتنم برخاست
راست نتوان سوی بلندی رفت
راستی مانع ترقی ماست .

ملک الشعراء بهار.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.