رایگان
نویسه گردانی:
RʼYGAN
رایگان . (اِخ ) نام مرغزاری بوده در طوس ، حمداﷲ مستوفی گوید: و در حوالی طوس مرغزاری است که آن را مرغزار رایگان گویند، طولش دوازده فرسنگ و عرضش پنج فرسنگ ... (از نزهةالقلوب چ لیسترنج ج 3 ص 151) : و چشمه ٔ دیگر است بمیان صحرا بطرف طوس و رایگان و امیر چوپان ماهی در آن انداخته است . (نزهةالقلوب ج 3 ص 151).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رایگان دادن . [ ی ْ /ی ِ دَ ] (مص مرکب ) مفت دادن . مجانی دادن . مفت و بی عوض دادن : یکی مرد بر گرد لشکر بگشت که یک تن مباد اندرین پهن دشت...
رایگان یافتن . [ ی ْ / ی ِ ت َ ] (مص مرکب ) مفت و مجان بدست آوردن . بی عوض دسترس یافتن : بدو گفت کز مرد بازارگان کنون یافتی مرگ خود رایگان...