رأفت . [ رَءْ ف َ ] (از ع ، اِمص ) رأف . رآفة. بسیار مهربانی . (فرهنگ نظام ). سخت و بسیار مهربانی . (ناظم الاطباء). مهربانی شدید. (از اقرب الموارد) (از المنجد)(از منتهی الارب ). مهربانی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (فرهنگ نظام ). سخت بخشیدن و مهربانی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مهربان شدن . (آنندراج ). ترحم . کرم .نرم دلی . عنایت . احسان . لطف . توجه . شفقت . رحمت . (ناظم الاطباء). مهربانی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار) (مهذب الاسماء). رفق . مرافقت . رعایت . مراعات . نیکخواهی . (یادداشت مرحوم دهخدا)
: با خرد تمام که دارند با رحمت و رأفت و حلم باشند نیز. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
101). ندیمان خردمند با خرد تمام که دارند با رحمت و رأفت و حلم باشند. (تاریخ بیهقی چ نفیسی ص
721). سپاس و حمد و ثنا و شکر مر آفریدگار را عز اسمه که خطه ٔ اسلام و واسطه ٔ عقد عالم را بجمال عدل و رأفت ... آراسته گردانیده است . (کلیله و دمنه ). با آنچه ملک عادل انوشیروان کسری بن قباد را سعادت ذات ... و شمول عدل و رأفت حاصل است و می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد. (کلیله و دمنه ). که هر یکی از ایشان در ایالت و سیاست عدل و رأفت علیحده امتی بوده اند. (کلیله و دمنه ). و پادشاهان را در سیاست رعیت و بسط عدل و رأفت ... بدان حاجت افتد. (کلیله و دمنه ). چون وزیر، بدکردار باشد منافع وعدل و رأفت او... بریده گرداند. (کلیله و دمنه ).
در سایه ٔ رأفت و... او قرار گیرند. (سندبادنامه ص
6). به سمت عدل و رأفت و انصاف و معدلت آراسته بود. (ترجمه تاریخ یمینی ص
234). بمزید رأفت و حفاوت و مزایای اختصاص و قربت مخصوص میگردانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص
397).
ای دیدنت آسایش و خندیدنت آفت
گوی از همه خوبان بربودی بلطافت
ای سرو خرامان گذری از سر رحمت
وی ماه درخشان نظری از سر رأفت .
سعدی .
|| مایه ٔ لطف و رحمت و مهربانی
: رأفت یاران نباشی آفت ایشان مشو
سیرت حق چون نباشی صورت باطل مباش .
سنایی .
رجوع به رأف شود.