رثام
نویسه گردانی:
RṮAM
رثام . [رِ ] (ع اِ) ج ِ رَثَمة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ج ِ رَثَمة، بمعنی باران نرم و ریز. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || ج ِ رَثْمة. (منتهی الارب ). ج ِ رَثْمة، بمعنی باران نرم و ریزه . (آنندراج ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
رسام . [رَس ْ سا ] (ع ص ) رسم کننده . نقش کننده و نقاش . (ناظم الاطباء). نقاش و مصور، از رسم که به معنی نقش کردن است . (آنندراج ) (غیاث الل...
رسام . [ رَس ْ سا ] (اِخ ) نام نقاشی معاصر بهرام گور. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (فرهنگ خطی ). اما صاحب غیاث اللغات گوید که این قول خطاست -...
رسام . [ رَس ْ سا ] (اِخ ) نام آهنگری معاصر اسکندر پسر فیلیپ که آینه ای ساخت . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (فرهنگ خطی ). اما صاحب غیاث اللغات ...
رسام . [ رَس ْ سا ] (اِخ ) نام یکی از دانشمندان مهم حفریات است . در نتیجه ٔ کاوشهای او در صفحات مجاور دجله و فرات دروازه ٔ بلوات در آسور پید...
قلم رسام . [ ق َ ل َ رَس ْ سا ] (اِ مرکب ) حکاک و منبت کار به روی برنج . (ناظم الاطباء).